شاید هنوزم باور کردنش سخت باشه
مث یه پرنسس بی عیب و نقص بااجازه پدر و مادرم و بزرگترا جمع بله!
قصر رویاها تبدیل به یه خونه اجاره ای تو پایین شهر
مردی که امیدواری با گذشت زمان عشق و تو دلت اونجور که می خوای بکاره ,یه روز تو اوج ناباوریت
با قمه می افته دنبالت!
بچه؟؟ یه سال داره میگذره ؟ شوهرش عقیمه!
سکوت های طولانی ,دلیلی واسه حرف زدن وجود نداره وقتی 10سال بین حرفایی که می خوای
بزنی و چیزهایی که دوس داری شنیده بشه اختلاف وجود داره!
این میشه تمام چیزی که هر روز صبح آینه اتاق خواب خیلی کامل خیلی واضح به رخ میکشه
آرایش چشمای پرنسسی و صد البته لبخندای قشنگ هرروز جایگزین این همه اتفاق تو چند دقیقه
میشن.
زندگی ادامه داره
+اسم این پرنسس قصمون با میم شروع میشه.
- ۱ نظر
- ۳۱ تیر ۹۵ ، ۲۱:۴۴